نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - حسن ناصری
در دنیا هیبت و قدرت افسانه‌ای آمریکا را  رسوا کرده و آنگاه پرچم توحید را در این سرزمین مقدس به اهتزاز در آورید. با کشته شدن هم پیروزیم و این پیروزی احتیاج به استقامت دارد، مطمئن هستم یاران امام حسین (ع) از هیچ چیز بیم و هراس ندارند.
کد خبر: ۵۶۶۵۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۲۶

نوید شاهد - «شهید حسن ناصری اوارشک»، از شهدای والامقام شهر مشهد مقدس است که به عنوان تخریب‌چی و امدادگر در جبهه های جنوب غرب کشور حضور یافت و پیکر مطهرش در آنجا ماندگار شد.
کد خبر: ۵۱۵۴۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۶/۲۳

شهید " حسن ناصری " در وصیت نامه خود چنین سفارش می کند:«سنگر نشینان به شما توصیه می کنم که همواره گوش به ندای زاده زهرا باشید و در صلا و دعا جدی باشید این گریه و زاری ها را در آن سنگر عبادت کم نکنید چون ثمره این ناله و زاری ها پیروزی مطلق می باشد من به مظلومیت شماها سوگندمی خورم که پیروزید.زیرا خون شما می ریزد و از آن لاله بوجود می آید و بوی لاله ها بر مشام مستضعفین دنیا عطر آگین می شود و آنها هم به خونخواهی شما بر می خیزند آنگاه نهضت را تا انقلاب مهدی (عج) امتداد خواهند داد.» ادامه وصیت نامه این شهید والامقام در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۹۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۳۰

وصیتنامه سرباز شهید حسن ناصری
پدر و مادر عزيزم افتخار کنيد که چنين فرزندي را براي اسلام و پاسداري از اسلام پرورش دادید. پدر و مادر عزيزم مي دانم که با چه رنج و مشقتي مرا بزرگ کرده ايد. من به آن دست هاي پينه بسته بوسه مي زنم و بر اين بوسه افتخار مي کنم.
کد خبر: ۴۶۱۵۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴

زندگینامه سرباز شهید حسن ناصری
احترام به پدر و مادر در اولویت کارهایش بود و سعی می کرد با کمال محبت و افتاده حالی با آنها رفتار کند. پس از آشنایی با تعالیم اسلام و آرمان های بلند انقلاب به رهبری معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی، همواره در جستجوی شهادت بود.
کد خبر: ۴۶۱۵۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۵/۲۴

شهید حسن ناصری فرزند حسین در سومین روز از تیر ماه سال 1345 شمسی در روستای ماهوته آبدانان دیده به جهان گشود. وی که دارای سواد خواندن و نوشتن بود برای تامین معاش خانواده و پیشبرد امور زندگی به فعالیتهای کشاورزی روی آورد...
کد خبر: ۴۵۲۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۱/۲۹

خاطرات محمد حسن ناصری همرزم شهید حیدر سلیمانی؛
چند گلوله به " حیدر " اصابت کرد و به داخل شیار آب افتاد. بعد از چند لحظه تیر اندازی، دیگر جوابی از طرف آنها نیامد. " حیدر" بدجوری زخمی شده بود. با آخرین رمق گفت: مرا بلند کنید می خواهم جسد آنها را ببینم. او را بلند کردیم نفس راحتی کشید و شهادتین را گفت.
کد خبر: ۴۲۵۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۲۹